«حیرت میکنید اگر از اتفاقی که برای یکی از همکارانم رخ داد, بگویم. مدارس استثنایی دارای مشاور نیمه وقت هستند. یکی از معلمان همکار به دلیل رفتار آزارگرانه مدیر مدرسه, از مشاور درخواست کمک کرد و موضوع را با او در میان گذاشت. یک روز صبح همه دیدیم به تمام پنجرههای کلاس درس این خانم روزنامه چسبانده شده است. وقتی علت را جویا شدیم، فهمیدیم به پیشنهاد مشاور، برای جلوگیری از مزاحمتهای مدیر مدرسه یک دیوار دفاعی نصب کردهاند.»
«سمانه» نام مستعار معلمی است که روایت خود را از آزار در محیط کار با «ایرانوایر» در میان گذاشته است. او با مدرک لیسانس، ۳۰ سال سابقه تدریس در یکی از مدارس کودکان استثنایی دارد.
شرایط مدارس استثنایی کشور به دلیل حضور کودکانی که اغلب توانایی دفاع از خود ندارند و معلمانی که مجبورند برای سالها در یک مدرسه و حتی یک کلاس درس تدریس کنند، راه را برای آزارگران جنسی هموار میکند. این گزارش درباره آزار در محیط این مدارس است.
***
مدارس استثنایی جمعیت کودکان استثنایی کشور را که در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد کودکان مدرسهرو هستند، تحت پوشش قرار میدهند؛ کودکانی که به خدمات آموزشی ویژه و حمایتهای گسترده نیازمندند تا بتوانند از استعداد خود استفاده کنند.
این کودکان ممکن است دارای «کمتوانی ذهنی»، «ناتوانیهای یادگیری»، «آشفتگیهای هیجانی»، «ناتوانیهای جسمی»، «اختلالهای گفتار و زبان»، «آسیب شنوایی» یا «آسیب دیداری» باشند.
در شهرهای مرکز هر استان تنها یک واحد برای این کودکان وجود دارد و همه کودکان دارای این اولویتها در آن تجمیع و به آنها آموزش داده میشود.
سمانه به «ایرانوایر» میگوید: «تصور کنید در فضایی که معلمان باید خدمات آموزشی خاص به این کودکان ارایه دهند، برای سالهای متمادی مدیر مدرسه مورد تایید آموزشوپرورش استان باید حضور داشته باشد که بهصورت ادواری و رندوم تک تک معلمان را با لجبازی و ابراز دلدادگی مورد عنایت قرار دهد.»
صحبتهای این معلم کودکان استثنایی به این موضوع خلاصه نمیشود، او آقای مدیر را بینهایت مداخلهگر معرفی میکند و در ادامه میگوید: «به دلیل خاصیت مدارس استثنایی و تعداد اندک آنها، همکاران سازماندهی ندارند؛ یعنی تا پایان بازنشستگی باید در تنها مدرسه شهر خدمت کنند. حالا این آقای مدیر یک روزهایی بنای لجبازی و تخریب میگذاشت، روزهایی هم برای پرسنل به صورت نوبتی مزاحمت ایجاد میکرد؛ آنهم با ابراز دلدادگی.»
به گفته سمانه، مدرسه برای مدیر محلی بود که میتوانست خلقیات روانی و رفتار زشت خود را تخلیه کند: «با همکاران و حتی با معاونان خودش هم برای هر موضوعی در حداکثر ممکن بنای لجبازی میگذاشت. اما به واسطه تقربش با مدیران استان، خودش هر کاری دلش میخواست، میکرد. ما پناهی برای شکایت از او نداشتیم. میدانست جایگاهش محفوظ است و تغییری به وجود نخواهد آمد. به صورت مداوم یا به همکاران امر و نهی میکرد، یا به رفتار سخیفش ادامه میداد.»
سمانه که برای مدت پنج سال با سمت معاون در این مدرسه حضور داشته است، میگوید: «از سر بیتجربگی و نداشتن اعتماد به نفس، اگر چه رفتارش را چندشآور میدانستم ولی نمیدانم چرا مخالفتی با برنامههایش نمیکردم. البته با توجه به این که انتصابش با مدیران استان بود، شکایت از او بی فایده بود. چون هر وقت با رفتار و نظراتش مخالفت کردم، با بایکوت کردن و سپردن کارهای مضاعف به من آزار رساند.»
دیوار دفاعی برای بی دفاعی
سمانه در ادامه به ماجرای حیرتآور معلم تازهکاری که از شهر دیگری به مدرسه آنها مامور شده بود، میپردازد و میگوید: «وقتی این دختر خانم به مدرسه ما معرفی شد، ما حتی تصور نمیکردیم که ایشان به این معلم نظر داشته باشد. بارها به بهانههای مختلفی خواسته بود به او نزدیک شود. این خانم معلم با نگرانی از مشاور درخواست کمک کرده بود. از آنجایی که این مدارس دارای مشاور نیمه وقت هستند، ماجرا را با او در میان گذاشته بود. یک روز صبح که وارد مدرسه شدیم، متوجه شدیم تمام پنجرههای کلاس درس این معلم و حتی شیشه در اتاق با روزنامه پوشیده شدهاند. وقتی در زمان زنگ تفریح از او پرسیدم، متوجه شدم که مشاور مدرسه به خاطر مزاحمتهای آقای مدیر برای این معلم، دیوار دفاعی نصب کرده است. در تمام سالهایی که او مدیر بود، این ماجرا برای خانمهای معلم مجرد به صورت ادواری اتفاق افتاد، تا این که بالاخره به بازنشستگی رسید و برای همیشه از آموزش و پرورش رفت.»
تحصیل کودکان و تاثیر ارتباطات
به گفته این معلم کودکان استثنایی، روال تحصیل در آموزش و پرورش برای آنها به شکلی است که دانشآموزان در بسیاری از گروهها و گرایشهای معلولیت، جز کمبینا، کمشنوا و ناشنوا، بر خلاف سن تقویمی و با در نظر گرفتن سن هوشی، از شهر مورد نظر و بخشها و روستاهای تابعه میتوانند در پایههای درسی مستقر شوند و در یک پایه مختلط از حداقل دو نفر تا حداکثر هفت نفر، حضور داشته باشند؛ حتی ممکن است تا چهار سال توقف داشته باشند: «شما با این توضیح متوجه میشوید که تا سالها معلمانی ثابت با شاگردانی ثابت، در کلاسهای درس تحصیل میکنند. این سکون و درجا زدگی تحصیل در مدرسهای خاص باعث میشود که کودکان معلول گاهی از سوی کادر مدرسه و یا از سوی رانندگان سرویس مدارس مورد خشونت و پالسهای جنسی قرار بگیرند.»
تجاوز و آزار کودکان استثنایی
رسانهها پیش از این به دانشآموزان مدارس عادی که با آزار یا تعرض جنسی از سوی معلمان یا دستاندرکاران مدرسه روبهرو شده، پرداختهاند. این بحث اگرچه شامل همه جمعیت یک میلیون نفری کادر این وزارتخانه نمیشود اما به طور قطع و یقین باید مورد آسیبشناسی قرار بگیرد.
در سال تحصیلی ۱۳۹۳-۱۳۹۲، خبر تکان دهنده «تجاوز به عنف» به دختری که دارای معلولیت ذهنی بود، به رسانهها راه یافت. این کودک که در مدرسه کودکان استثنایی تحصیل میکرد، معلول و عقب مانده بود و فاقد توان تکلم و صحبت کردن. او به دلیل عدم درک و امکان بیان نیات و رفتارهای غیراخلاقی و پلید احتمالی اطرافیان خویش در جامعه، قربانی نیت و اقدام پلید راننده سرویس مدرسه کودکان استثنایی شده بود.
این دختر ناتوان ذهنی و گفتاری به واسطه عدم توانایی در قدرت بیان سوء استفاده جنسی مکرر از سوی راننده سرویس، حتی امکان طرح موضوع یا طلب کمک برای دفاع از حقوق خود را نیافته بود. راننده متجاوز سرویس به صورت مکرر و هر روز او را در مسیر مدرسه مورد آزار جنسی و تجاوز قرار داده بود تا این که این دانشآموز حامله شد و خانوادهاش تازه متوجه عمق فاجعه شدند. این در حالی است که اکثریت جامعه تصورشان این است که هدف آزار جنسی کودکان و دانشآموزان صرفا دانشآموزان عادی و سالم است.
لایحه حمایت از کودکان
در لایحهای که از سال ۱۳۹۲ در حمایت از کودکان به مجلس شورای اسلامی فرستاده شده، دو اصطلاح «کودک آزاری» و «آزار و اذیت کودکان و نوجوانان» در مواد پنج و دو این لایحه مورد توجه قانونگذار قرار گرفته است. در این لایحه، به مواردی مانند هرگونه صدمه و اذیت و آزار کودکان، شکنجه جسمی و روحی کودکان، نادیده گرفتن عمدی سلامت و بهداشت روانی و جسمی کودکان، ممانعت از تحصیل کودکان، هرگونه خرید و فروش کودکان، بهرهکشی از کودکان، به کارگیری کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف نیز اشاره شده است. اما این لایحه سالها است علیرغم همه جرح و تعدیلها و رفت و برگشتها، در مجلس خاک میخورد. کودکان هم بدون وجود حمایتگر قانونی، همچنان در معرض آسیب هستند.
در پرونده آن کودک استثنایی هم با وجود شکایت خانوادهاش، دیوان عالی کشور با نقض حکم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی و شمول اقدام راننده مرتکب به زنای غیر محصنه، او را صرفاً مستحق یکصد تازیانه دانست.
سمانه در ادامه گفتوگو با «ایرانوایر» با اشاره به این که ممکن است در مدارس استثنایی، بهویژه از سوی نیروهای خدماتی، از پسران و دخترانی که دارای سن تقویمی بالا و هوش پایین هستند، سوءاستفاده زیادی شود، میگوید: «بچههای معلول و دارای سطح بالا مشکل از این آسیبها تقریبا مصون هستند اما دانشآموزان ناشنوا و نابینا در معرض آسیبهای زیادی، از جمله آزارهای جنسی با رضایت یا بدون رضایت خودشان قرار میگیرند. این در حالی است که اگر با رضایت باشد، تصورشان از آن رفتار جنسی، مورد توجه قرار گرفتن است.»
به گفته این معلم کودکان استثنایی، کلاسهای درس مختلط و زنگ تفریح و ورزش مختلط باعث میشوند پیوندهای عاطفی زیادی بین این دانشآموزان ایجاد شود: «اما طبیعی نیست که در مکانهایی مثل دستشویی، صندلیهای سرویس، اتاقهای کار درمانی، جلسات گفتار درمانی و تربیت شنوایی مورد سوءاستفادههای جنسی احتمالی از سوی نیروهای خدماتی و یا در تردد به مدرسه، توسط رانندگان سرویس مدارس قرار بگیرند: «معلمان استثنایی به لحاظ شغل سختی که دارند و استمرار بلند مدت حضور در یک مدرسه ثابت منجر به این میشود که با هم بسیار صمیمی شوند و اهل معاشرت و گفتوگو با همکاران و یا والدین باشند؛ بهویژه اگر محل کارشان در یک شهر کوچک باشد. اما به خاطر دارم یکی از رانندگان سرویس مدرسه ما پیش شاگردان کمتوان و کمشنوای مدرسه گفته بود معلمهای شما وضعشان خراب است. خیلی میخندند و با من زیاد حرف میزنند. این دست تفکرات و رفتارهای خشونتآمیز هم در میان اکثر مردان، خصوصا اولیایی که مکرر برای تردد فرزند معلولشان به مدرسه مراجعه میکنند، نسبت به معلمان بسیار دیده میشود.»
برای حفظ امنیت معلمی که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، از آوردن نام واقعی و شهر محل سکونت او خودداری کردهایم. هویت فرد مصاحبهکننده نزد «ایرانوایر» محفوظ است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر